از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

خستگی مرا احاطه کرده است..

خام سوخته ام ! پرواز را سینه خیز رفته ام!

احساس می کنم همیشه وارونه بوده ام

مثل کسی که افتاب را پارو می کند از پشت بام...همیشه وارونه بوده ام...

خفاش 

فیلسوفی است که وارونه به اندیشه فرو می رود

وارونه به مراقبه می نشیند

 وآفتاب را پارو می کند

از ذهنش...

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست پنج‌شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:23 ب.ظ

چه ایهامى! ..و چه پر خشم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد