برای شعر زخمی ام قافیه ی تو مرهم است
در این سیاه روز و شب نبودن تو ماتم است
غمی نشسته در دلم که از دلم نمی رود
نگاه کن که رنج من تمام رنج عالم است
تمام خنده های من بدون تو تصنّعی است
هوای چشم های من همیشه ابر و نم نم است
تمام روزهای من بدون تو حرام شد
تمام ماه های من بدون تو محرّم است
نشسته ام به انتظار و این خزان بی بهار
نشسته است بر گلوی هرچه باغ خرّم است
گمان نمی رود که بگذرد به سادگی ولی
خجسته باد عشق بر هرآن که تشنه ی غم است