از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

غریبانه

بغض شکسته  گونه ی تر  شانه ای که نیست

تکرار خنده های تو در خانه ای که نیست

برجای مانده ای که تورا جست وجو کنم

 هم چون پرنده در هوس دانه ای که نیست

عمری میان آتش و با خویشتن به جنگ

آن هم فقط به خاطر بیگانه ای که نیست

در آسمان ستاره ای آتش گرفته ام

روی زمین فدایی جانانه ای که نیست

باری به دوش می کشم از جنس حادثه

در متن داستان غریبانه ای که نیست

خالی ترم از آن که تمنا کنم تورا

در سینه نیست جز دل دیوانه ای که نیست!...

نظرات 2 + ارسال نظر
عابد یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ب.ظ

سلام. خیلی قشنگ بود ...

دوست شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ق.ظ

اوزان جدید میپروری غزلک

روزگارم هم اوزان جدید پیدا کرده!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد