از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

در لابلای رنگ های خاکستری شهری

که هوا را از خاطر برده است،

من تو را نفس می کشم

و خودم زندگی می شوم!...

حال شعر نگفته ای دارم

در دلم درد خفته ای دارم

در گلویم به جای شعر و شراب 

سیب کال نهفته ای دارم