از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

از دوست داشتن

دردم از شعر است و درمان نیز هم... غزل قراگزلو با همه ی دل تقدیم می کند

عبور کرد هوایی که با شمیم تو آمیخت

حریر نازک دستی به گیسوان من آویخت

شکست چهره ی مهتاب میان برکه ی خاموش

به بی شکیبی اشکی که چشم من به دلش ریخت